سه شنبه، 1 خرداد، 1403

ما را در فضای مجازی دنبال کنید

previous arrow
next arrow
Slider

گل سیاسی محمدی کیادهی (به مناسبت روز دانشجو)

یک خاطره جالب دانشجویی از محمدی کیادهی:در سال 1380 دوره اول شورای اسلامی من رییس شورای اسلامی شهر ساری بودم و آقای وحید زارع اولین شهرداری شورایی ما بود. هر دو نفر برای مراسم 16 آذر روز دانشجو در دانشکده امام محمدباقر که آن زمان رییسش آقای محمدی بود، دعوت شدیم. در آن زمان هر ساله روز دانشجو در این دانشکده به صورت مفصل با حضور همه ی مسئولان و دانشجویان برگزار می شد. من و شهردار وقتی به مردم رسیدیم که استاندار وقت (سرپرست استانداری)

یک خاطره جالب دانشجویی از محمدی کیادهی:
در سال 1380 دوره اول شورای اسلامی من رییس شورای اسلامی شهر ساری بودم و آقای وحید زارع اولین شهرداری شورایی ما بود. هر دو نفر برای مراسم 16 آذر روز دانشجو در دانشکده امام محمدباقر که آن زمان رییسش آقای محمدی بود، دعوت شدیم. در آن زمان هر ساله روز دانشجو در این دانشکده به صورت مفصل با حضور همه ی مسئولان و دانشجویان برگزار می شد. من و شهردار وقتی به مردم رسیدیم که استاندار وقت (سرپرست استانداری)

آقای رحمان زاده در حال سخنرانی بود. در پایان سخنرانی ایشان دانشجویی خوش سیما و آذری زبان بلند شد و با لهجه ی شیرین آذری و با عصبانیت بدین مضمون استاندار را خطاب قرار داد که آقای استاندار و مسئولین استان و شهرستان ساری من یک دانشجوی مسلمان و مذهبی هستم و در یک خانواده مومن بزرگ شدم. اکنون در این دانشکده واقعا دارم زجر می کشم و این مسئله فرهنگی موجب شد در درس من هم تاثیر بگذارد. آخر این چه شهری است که کنار یک محیط دانشگاهی منطقه ای به نام "جوکی محله" وجود داشته باشد و دانشگاه ما در وسط این محیط بد قرار داشته باشد. ما همه جوان هستیم در این منازل و در اطراف هم مواد مخدر و هم فساد اخلاقی به راحتی ترویج می شود و وجود دارد و جوانان را شدیدا تحت تاثیر و تهدید قرار می دهد. آیا شما مسئولا واقعا نمی توانید این معضل بزرگ که آبروی ساری را می برد، از سر راه بردارید. آیا شما مسئولین این همه مواد مخدر و فساد در این منازل و منطقه را نمی بینید؟ و در نهایت با گریه همینطور ادامه می داد و خواهش و تمنا می کرد که به داد جوانان شهرتان برسید و دانشجویان هم با تشویق های خود سخنان او را تایید کردند.
همه ی دانشجویان و مسئولان منتظر بودند که آقای رحمان زاده سرپرست استانداری چه جوابی خواهند داد. ایشان نیز زرنگی کرد و وارد بحث نشد. فقط گفت حرف این دانشجو صحیح است و آقای کیادهی رییس شورای شهر و اقای زارع شهردار در جلسه حاضر هستند و جواب شما را می دهند. به قول معروف توپ را انداخت در زمین شورا و شهرداری. در این هنگام آقای زارع شعردار وقت که کنار من نشسته بود، خیلی نگران بود که چه جوابی بدهیم که من ایشان را دلداری دادم و گفتم نگران نباش من خودم فوتبالیست هستم و می دانم با این توپی که در زمینمان است، چه کنیم.
رفتم پشت تریبون و پس از تبریک روز دانشجو و تایید حرف دانشجوی مورد نظر گفتم ما برای جا به جا کردن و خرید کلیه ی املاک جوکی ها ساکن در این منطقه تمامی مراحل اداری را انجام دادیم تا طرح فضای سبز در این منطقه را اجرا کنیم ولی طبق قانون باید همه ی املاک طبق نظریه کارشناسی، خریداری شود و حتی توافقات هم با ساکنین انجام شده است و ما متاسفانه بودجه نداریم و این مسئله را با استانداری در میان گذاشتیم و راه حل هم دادیم و گفتیم در این کار آقای استاندار، رییس مفاسد اجتماعی و رییس ستاد مبارزه با مواد مخدر دخیل می باشند. در این منطقه هم اعتراضات بر مبنای فساد اخلاقی و مواد مخدر است. لذا اعتبارات لازم به این محله می تواند اختصاص یابد و استانداری اگر فردا این اعتبار را بدهد، ما قول می دهیم ظرف یک ماه دیگر این منطقه را به صورت قانونی و توافقی پاکسازی کنیم و ما این اراده را در استانداری نمی بینیم. تقریبا توپ را با یک شوت مجددا به منطقه استانداری و نزدیک به خط پنالتی رساندم و برای این که گل بزنیم متوسل شدم به یک طنز داستانی که مرتبط با موضوع این منطقه بود و تقریبا دلالت داشت موضوع این منطقه و مسئولان استانی که این جوک و داستان بعدا برایم دردسرساز شد و مرا به خاطر گفتن این جوک با شکایت سردار طلایی _فرمانده وقت نیروی انتظامی استان_ به دادگستری بردند که البته بعد از چندین نوبت دادگاهی تبرعه شدم و اکنون برای بیان آن طنز در این مقاله کمی تردید دارم که ممکن است مجددا به دادگاه احضار شوم. لذا از نقل آن خودداری می کنم. البته خنده و تشویق دانشجویان هرگز یادم نمی رود که نیم ساعت مورد تشویق حضار قرار گرفتم و یک سال بعد جوکی محله برای همیشه پاکسازی شد.