یکشنبه، 30 ارديبهشت، 1403

ما را در فضای مجازی دنبال کنید

previous arrow
next arrow
Slider

با رسانه ها ابهام عدم حضور محمدی کیادهی در جلسه انتخاب ریاست شورا پاسخ داده شد

با رسانه ها ابهام عدم حضور محمدی کیادهی در جلسه انتخاب ریاست شورا پاسخ داده شد

عبارت: گفتگویی که قرار بود در ۲۰ دقیقه جمع شود حدود ۲۰۰ دقیقه طول کشید و در نهایت تنها محدود به حواشی انتخابات هیات رئیسه شورای شهر ساری نشد و به پاستور و عمارت شهرداری هم کشید.

عبارت ـ عالین نجاتی: استقلالی است و از وقتی یادمان می آید وسط سرش کچل بودو همیشه شوخی می کرد و اصرار داشت که باید با زبان مازندرانی حرف زد. بچه های امامزاده یحیی و خیابان نادر خوب او را می شناسند. او به و نجاریان و صالحی بچه محل هستند و خیابان نادر سه نماینده در شورا دارد. اولین کسی بود که طرح حمایت از شهردار را با جزئیات و سهم هر یک از نهادهای استانی و شهرستانی مشخص کرد و البته اولین کسی هم بود که انتخابات هیات رئیسه شورای چهارم را تحریم کرد. محمدحسن محمدی کیادهی یک اصولگرای میانه رو است که می گوید منافع ساری بر منفعت حزب ارجحیت دارد. او اهل مصاحبه است و شاید در قیاس با خودش است که ضعف عمده رئیس فعلی شورا را در ارتباط با رسانه ها می داند.

تحریم خبرساز او دستمایه این گفتگو شد. اول قرار بود فقط در همین مورد حرف بزنیم، چون او قرار داشت و مرتب عده ای مزاحم می شدند که «حاج آقا قرار یادتان نرود»، او هم هر دفعه با بی محلی و زبان بی زبانی می گفت که فعلا این کار برایش مهمتر است اما چند دقیقه بعد بازی تذکر و یادآور از نو تکرارمیشد. خلاصه اینکه گفتگویی که قرار بود در ۲۰ دقیقه جمع شود حدود ۲۰۰ دقیقه طول کشید و در نهایت تنها محدود به حواشی انتخابات هیات رئیسه شورای شهر ساری نشد و به پاستور و عمارت شهرداری هم کشید.

اجازه بدهید گفت وگو را از همین مورد اخیر یعنی «تحریم انتخابات» توسط شما آغاز کنیم. چرا با اینکه کاندیدای ریاست شده بودید در انتخابات شرکت نکردید؟

بنده اساسا قصد شرکت نداشتم اما بر اساس نظر دوستان که معتقد بودند ضعف هایی در ریاست شورا دیده می شود که شما می توانید با تجربه ریاست بر شورا و همچنین حضور در شهرداری و امورشهری استانداری آن را مرتفع کنید، من هم حرف دوستان را پذیرفتم و دعوتشان را اجابت کردم. البته خودم نیز همین ضعف ها را در ریاست می دیدم.

رئیس شورا در ارتباط با رسانه ها موفق نبود

مثلا چه ضعف هایی در آقای شمشیربند بود، مصداقی اگر می شود بگوئید؟

ارتباط با رسانه ها ضعیف بود و دستاوردها و موفقیت های شورا و شهرداری و نتیجه همکاری آنها با یکدیگر خوب پوشش داده نمی شد. موفقیت ها عموما از تریبون شهرداری یا از شبکه های مجازی رسانه ای می شد. کمی هم در مورد اجرای آئین نامه ها مشکل داشتیم.

چند نفر از اعضای شورا از شما خواستند که نامزد ریاست شوید؟

اول 4 نفر پیشنهاد دادند. بعد استقبال بیشتر شد و به 8نفر رسید و این در حالی بود که ما اصلا جلسه ای نداشتیم.تک تک، یا حضوری و یا تلفنی با بنده بیعت کردند. تا اینکه در روز انتخابات با توجه به سابقه ای که از عهدشکنی در چنین مواردی داشتم برای چک نهایی جلسه ای ترتیب دادم. 5 نفر در جلسه حاضر شدند، یک نفر هم تلفنی قول داد که رای می دهد و قرار بود 2نفر دیگر هم بیایند اما اول تلفن همراهشان خاموش بود و بعد هم که پاسخ دادند بهانه آوردند که در جلسه هستند.

من وقتی این وضعیت را دیدم فهمیدم بیعت هنوز به آزمون گذاشته نشده شکسته شده است و متوجه شدم رای نخواهم آورد. هرچند از نظر قانونی کار دوستان منعی نداشت اما از نظر اخلاقی درست نبود، دوستان اصطلاحا بنده را دور زدند.

برخی پیمانکاران شهرداری نمی خواستند من رئیس باشم

شما البته اعلام کردید به دلیل برخی دخالت های نادرست انتخابات را تحریم کرده اید، ولی دلیل فعلی شما بر پایه بیعت شکنی استوار است.

بله، این یک دلیل است. دلیل دیگر هم دخالت های بیرون از شورا بود. برخی پیمانکاران دوست نداشتند بنده بیایم، حالا چرا دوست نداشتند را من نمی دانم. اینکه اگر من می رفتم چه چیزی به زیان آنها می شد را هم نمی دانم. اما به هرحال متوجه شدم با کسانی که به بنده قول داده اند تماس گرفته و خواسته اند به من رای ندهند. این در حالی است که آقای عبوری نه خودش دخالتی کرد و نه اجازه داد اطرافیانش دخالت کنند، اما متاسفانه برخی از معاونان ایشان به جز یک نفر با اعضای شورا صحبت کردند که به بنده رای ندهند.

مگر اشکالی دارد؟ هر کسی نظری دارد، فرض کنید من معاون شهردار هستم و مثلا با «عمر»رفاقت دارم و دلم نمی خواهد «زید» رای بیاورد. خب به دوستم زنگ می زنم و به او مشورت می دهم. کار خلاف قانون است؟

اگر در وقت اداری و تلفن شهرداری نباشد نه. از طرفی دیگر چون آقایان به شهرداری منتسب هستند حتی خارج از وقت اداری هم هر نوع دخالت آنها به پای شهردار نوشته می شود که این درست نیست. چون آقای عبوری کوچک ترین دخالتی نداشتند و همانطور که گفتم همه را هم منع کرده بودند.

نبود عبوری مانع توسعه ساری است

به هرحال به نظر نمی رسد کار غیرقانونی عجیبی شده باشد. این مسئله در همه دنیا مرسوم است. در دموکراتیک ترین شرایط هم این لابی ها هستند که محتوای معنایی صندوق ها را پر می کنند و محتوای ظاهری آنها توسط رای دهندگان پر می شود. البته این بدین معنا نیست که بگوئیم این کار درستی است، نه خیر. بلکه می خواهم بگویم غلطی است که مرسوم و معروف شده است. بنده می خواهم بدانم الان شما چه توقعی از آن طرف دارید. به هرحال ممکن است آنها کتمان کنند وبگویند اصلا مسئله به این شکل نیست.

من می خواهم آنها روشنگری کنند، اصلا بیایند و دلایل خودشان را بیاورند شاید منطقی باشد و من هم قانع شوم. قصد من روشنگری است. اصلا قصد اخلال یا هیاهو ندارم، اینکه در انتخابات شرکت نکردم به خاطر همین حفظ آرامش بود. من نشان داده ام که پشت میز منطق می نشینم و گوش می کنم.

از طرف دیگر موضوع اصلی من آقای عبوری است. «عبوری» فراتر از همه این مسائل است و رفتارهایی از این دست به جایگاه وی خدشه وارد می کند. نبود عبوری مانع توسعه ساری است، پس نباید کاری کرد که او ضربه ببیند.

منتقدان این اقدام شما می گویند، نیامدن شما تنش زا بود و رای قاطع اعضا به آقای شمشمربند و مدینه نشان داد که نظر اعضا از ابتدا به آقای شمشیربند بوده است.

به هرحال آقای شمشیربند تنها کاندیدای انتخابات بود. پس اعضا باید یا رای سفید می دادند یا به ایشان رای می دادند. ولی انتقاد دوستان به شمشیربند با این رای منتفع نمی شود، البته شاید دلیلی شود تا آقای شمشیربند سیاست تازه ای را در پیش بگیرد و تحرکش بیشتر شود.

با آبستراکسیون مخالفت کردم

شما در اولین گفتگو بعد از تحریم انتخابات به خبرنگار ما گفتید که دو نفر دیگر هم به همین دلایل شما در انتخابات شرکت نکردند. شما از این مسئله اطمینان دارید؟

5نفری که در منزل ما قول رای دادن به بنده را داده بودند بعد از این مسئله پیشنهاد کردند که همگی شرکت نکنیم تا جلسه از اعتبار بیافتد و اصطلاحا آبستراکسیون کنیم. بنده ولی موافق نبودم چون می دانستم واکنش مردم به این کار موافقت نیست و برای دوستان تحلیل آوردم که آنها پذیرفتند. خودم هم در میانه راه پشیمان شدم و گفتم شرکت نکنم بهتر است تا با دوستانی که عهدشکنی کردند چشم در چشم نشویم. البته این را بگویم که اگر کار جلسه به جایی می کشید که برای از اعتبار نیفتادن به یک عضو نیاز بود من کسی بودم که حتما می رفتم. می خواهم بگویم این نرفتنم اعتراض بود نه اینکه خللی در روند رای گیری ایجاد کنم. اتفاقا من می گویم نرفتن ما سه نفر به وحدت کمک کرد، چون اگر می رفتیم احتمال تنش و حتی درگیری بالا بود.

ولی جواب من این نبود، آیا آن دو نفر دیگر هم به دلیل دخالت ها و بدقولی در حق شما در رای گیری حاضر نشدند.

فکر کنم بله، یعنی رفتارشان اینگونه نشان می داد و تفسیر من هم همین است. به هرحال اگر غیر از این باشد وقتی مصاحبه منتشر شد آنها اعتراض می کنند. پس من با علم به این موضوع می گویم آنها هم به روندی که وجود داشت معترض بودند.

در تمام عمر کاری ام زیرک تر از عبوری ندیدم

بگذارید کمی از این فضا خارج شویم و به رابطه شما با شهردار ساری بپردازیم، چون مردم به هرحال شما را جزو حامیان شهردار می دانند و جالب است برخی از کسانی که شما با آنها وارد چالش شدید نیز از حامیان عبوری هستند. این رابطه بر چه پایه ای استوار است.

حمایت من از عبوری فرای رفاقت است. حمایت منطقی و تجربی است. بنده در عمر کاری ام با بیش از 80 شهردار سروکار داشتم. 8سال بازرس شهرداری ها در استانداری بودم. روزگاری نه چندان دور از رامسر تا بندرترکمن زیر نظر استانداری مازندران بود. من در این سال ها هیچ شهرداری فعال تر، خوش فکرتر و زیرک تر از عبوری ندیده ام که خروجی کارش تا این اندازه باعث رضایت مردمی شود. این ها شعار نیست و واقعیتی است که من هر روز آن را لمس می کنم. ما مدت هاست دیگر در ساری کلنگ زنی نداریم و«افتتاح» جایگزین آن شده. بخش اعظمی از مخالفت ها با شهردار ساری به خاطر همین موفقیت اوست. وقتی مثلا فلان اداره می گوید بودجه نداریم از او می پرسند پس عبوری از کجا می اورد، چرا او می تواند؟ سرعت پروژه ها از چند ده ساله به نهایتا دو ساله و بعضا چند ماهه یا صدروزه رسیده است.

عبوری توقع مردم را بالا برده و الان دیگر پیاده روسازی و آسفالت آنها را راضی نمی کند. پس حمایت من نه احساسی که بر پایه امور قانونی و عقلی است. پس باید مواظب این نهال در حال توسعه بود. باید مواظب بود از شر آفات و حشرات موذی در امان بماندو باید آن را آبیاری کرد تا شاخ و برگ بگیرد، باید برگش را به موقع هرس کرد و به او مشاوره های درست داد.

یکی از انتقادها از طرف حامیان شهردار به شما این است که وقتی دوستان و حامیان عبوری یا اصطلاحا جریان عبوری را نقد می کنید در واقع خواسته یا ناخواسته به این نهال ضربه می زنید.

عبوری هیچ جریانی ندارد. جریان عبوری مردم هستندو اگر روزی آقای عبوری محبوب جریان و باند شود از او حمایت نمی کنم که نشده و به نظر من خداوند نمی گذارد که بشود. عبوری با همه دوست است. اینکه می گویند فلانی رفیق باز است را من قبول ندارم. عبوری با همه رفیق است . یک روز بروید در اتاقش ببیند همان برخوردی را که با یک کارگرشهرداری می کند با سیاستمداران هم همینطور است. قانون می گوید شهردار باید همینطور باشد، شهردار همه باشد. با همه دوست باشد. حالا اگر آنطرفی ها فکر می کنند چون رفقای شهردار هستند ماستشان چرب تر است اشتباه می کنند، عبوری اینجوری نگاه نمی کند و این تصور آنهاست نه منش شهردار.

عبوری به پشتوانه دعای مردم و بیچارگان،هرگز شکست نمی خورد

شما خیلی از شهردار تعریف می کنید، به هرحال غلوآمیز هم نباید باشد.

غلوآمیز نیست. عبوری یک نخبه است. این را قبلا گفته ام و بازهم می گویم، چون با مردم عادی فرق می کند اثراتش بیشتر است ، زیرا او یک فرد نیست، یک مسئولیت است، یک قانون است و ضمن اینکه اخلاق مدار و مهربان هم هست. خانواده شهید بودنش هم احترام عمومی اش را بیشتر کرده. بروید ببینید مردم چطور از او استقبال می کنند. البته مخالفان و منتقدانی هم دارد، اما سابقه نداشته در ساری که این تعداد از مردم با یک نفر رابطه قلبی پیدا کنند و برایش دست به دعا شوند.

من اینجا برای اولین بار به شما می گویم، عبوری به دلیل دعای مردم و بیچارگان است که از همه معادلات و لابی های سیاسی بالاتر است و هرگز شکست نمی خورد.

ساری از دوره پهلوی شهر ساحلی دیده شده است

بعد از آنکه آقای یوسف نژاد از وزارت کشور خواستند بخش های شمالی ساری را شهر کنند، نگرانی در مورد از دست رفتن ساری به عنوان یک شهرساحلی بیشتر شد. آیا می توان راهی پیدا کرد که این مصیبت بر مردم مرکز استان هموار نشود؟

تقسیمات سیاسی در کشور عموما سیاسی بوده است و تصمیماتی که در کوتاه مدت لذت بخش و در بلند مدت بیچاره کننده است. الان آخرین روستای میاندرود با ساری 15 دقیقه فاصله دارد، این تکه پاره شدن ها باعث حقارت مردم ساری شده است. وقتی به مثلا 10 سال پیش نگاه می کنند آه حسرتشان بلند می شود. اگر چه شهر شدن فرح آباد از نظر قانونی منعی ندارد اما ساری را از بین می برد.

البته کار خوبی که شهرداری کرده این است که در طرح تفصیلی جدید بخش هایی را به ساری الحاق کرد. شما به جاده فرح آباد نگاه کنید، این جاده از دوره پهلوی به شکلی ساخته شده که ساری را شهر ساحلی دیده است. الان آنجا قطب علمی مرکز استان است. بخش توریستی ساری هم به آن سمت گسترش پیدا کرده، آیا اینها را نمی بینند. جالب است بدانید شهرداری ساری تا پیش از بخش شدن آنجا شهردار فصلی برایشان می فرستاد که توسط همین شهردار ساری انتخاب می شد.

رونمایی از ایده شهرداری برای اتصال خیابان قارن به فردوسی

ساروی ها علی رغم دستاوردهای شهرداری و شورا هنوز خواسته هایی جدی دارند که ترافیک و شهربازی از جدی ترین آنهاست. مردم البته دیگر قید شهربازی داشتن را زده اند، چون شده مایه سرگرمی و پروژه ای تاریخی.

آزد سازی پادگان، حل مشکل ترافیک، شهربازی و افزایش تعداد فضاهای تفریحی و پارک ها همیشه از خواسته های قدیمی مردم ساری بوده است که به جز «شهربازی» باقی قضایا جدا پیگیری و برخی بعضا حل شده است. در مورد ترافیک حتما باید کارهای جدی شود اما فراموش نکنیم چندین پروژه بسیار مهم در مورد ترافیک صورت گرفته که کم سابقه بوده است.

اجازه بدهید من موردی بگویم. در مورد ترافیک حداقل به بودجه ای 200 میلیاردی نیاز داریم تا مشکل را ریشه ای حل کنیم. اما چند طرح کوچک ولی بسیار اثرگذار داشته ایم. مثل «میانگذر شهبند» که موازی کمربندی غربی است و ترافیک آن را روان کرده است. «پل زیرگذر میدان فرح آباد» نهایتا تا 3 ماه دیگر افتتاح می شود.«پل ذغالچال» گره کور ورودی شهر را تا حد بسیار زیادی باز کرد.در مرکز شهر هم راهی که از «فرهنگ به طالقانی» باز شد ترافیک میدان شهدا را بسیار کمتر کرده است. این به جز دوربرگردان های فراوانی است که احداث شده است.

برای حل مشکل ترافیک دو خیابان اصلی قارن و فرهنگ باید چه کرد. زمین ها گران هستند و آنجا قطب تجاری، تفریحی و فرهنگی مرکز ساری است.

هم اکنون شهرداری طرحی را آماده کرده است که خیابان قارن را به دروازه بابل می رساند. یعنی می رود به خیابان فردوسی که باید مراحلش را پشت سر بگذارد، ولی این ایده وجود دارد. اینگونه نیست که ندانیم چه باید کرد.

شهربازی چطور؟

شهربازی مورد خاصی است و سرمایه گذار خصوصی چندان رغبتی ندارد و دلایل خودش را دارد مثل اینکه مردم برای شهربازی به شمال نمی آیند و می خواهند جنگل و دریا را ببینند، خود شمالی ها هم به این تفریحات طبیعی عادت دارند، از زاویه ای دیگر هم می گویند رطوبت شمال مانع بزرگی است. شهربازی زمین زیادی هم می خواهد که ساخت وساز ویلا یا مجتمع توریستی در آن بیشتر جواب می دهد تا شهربازی.

به نظر من دلایل از پایه نادرست است. اتفاقا پربازدیدترین و شلوغ ترین شهربازی های جهان در کنار سواحل هستند. با پیشرفت مواد مهندسی دیگر بهانه زنگ زدن آهن یا رسوب دیگر مواد هم بی معناست.

به هرحال آنها دلایلشان این است.

خب حالا باید چه کنیم، بدون شهربازی بمانیم؟

باید شهرداری خودش ورود کند. آن را جزو خدمات عمومی اش بیاورد که البته هزینه اش بالا است. ما الان برای پارک ملل هزینه هنگفتی کرده ایم اما هیچ منفعت مالی خاصی برای ما ندارد. عبوری البته هنوز با جدیت دنبال شهربازی است و اگر او چیزی را دنبال کند باید آن اتفاق بیافتد.

باک روحانی در ساری پر شد

همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر جذابیت هردو انتخابات را بالا برده و بی شک بر روی درصد مشارکت هم اثری مثبت خواهد داشت. شما از نیروهای باسابقه اصولگرایی در استان هستید و البته انتقادهایی را نسبت به دولت مطرح کرده اید. عملکرد آقای روحانی را در این سه سال چطور ارزیابی می کنید؟

وقتی ما در دور چهارم شورا نامزد شدیم انتخابات ریاست جمهوری در جریان بود، از طرف آقای روحانی به سراغ ما آمدند و پرسیدند آیا حاضریم در حمایت از ایشان بیانیه امضا کنیم که من و چند عضو دیگر شورا موافقت کردیم و بیانیه را امضا زدیم. یعنی از قبل از رئیس جمهور شدن با ایشان موافق بودم. بعد از پیروزی ایشان هم خیلی خوشحال و امیدوار بودم. می دانید که ساروی ها بیشترین رای در کشور به آقای روحانی دادند اما جبران نشد و استقبال سرد مردم از رئیس جمهور پیامی بود که دولت باید آن را می گرفت اما نگرفت و روز به روز محبوبیت منصوبین روحانی در استان کمتر شد.

باک آقای روحانی در دوران مبارزات انتخاباتی درمسجدجامع ساری پر شد و او بعد گازش را گرفت و تا ته خط رفت. نه تنها نگاه ویژه ای به ساری که گفتمان دولت را با آغوش باز پذیرفته بود نشد، بلکه مدیران ساروی را پاکسازی کردند. نماد همراهی دولت با ساروی ها را باید در همکاری استانداری و شهرداری یا دستگاه های دولتی با مدیریت شهری دید که بسیار ضعیف بوده است. موارد فراوانی مثل فاز دوم پارک ملل و پروژه های متوقف مانده در کمیسیون ماده 5 وجود دارد که گیر یک امضا است و اصلا نه غیرقانونی است و نه شخصی، بلکه برای مردم است.

در یک گام دیگر هم فرماندار همسو با شهرداری را تغییر دادند و فرد دیگری را جایگزین ایشان کردند که اگر نگوئیم با شهرداری چالش دارد، حداقلش این است که بی تفاوت است و آن همسویی قبلی را شاهد نیستیم.

اما تیم عملگرایی بود که از جیب خود مردم برای آنها خرج کرد وگرنه استانداری به هیچ عنوان توقعات را برآورده نکرد. البته ساروی ها همیشه نشان داده اند روی پای خودشان می ایستند و این گردنه ها را نیز پشت سر می گذارند. با اینکه سنگ اندازی های فراوانی شد ما با تلاش شهرداری و شورا توانستیم جزو شهرهای برتر گردشگری کشور در نوروز شویم، افتخاری که بی سابقه بود.

نمره روحانی مثبت است اما منصوبینش در مازندران مردود شدند/ انتخاب مجدد روحانی برای مردم ضرری ندارد

اگر نمره ای بخواهید به همکاری استانداری و شهرداری و شورا بدهید نمره شما چند است؟

اصلا کار استانداری به نمره نمی رسد آنها در ارتباط با ساری رفوزه شدند. شما افتتاحیه های هفته دولت را ببینید یک مرکزی را یک پزشک با هزینه شخصی تاسیس کرده که سه بار افتتاحش کرده اند. بزرگترین افتتاح دولت در ساری یک لاین پل سمسکنده بود.

در مورد عملکرد ملی و بین المللی دولت چطور؟

در آن حوزه من به آقای روحانی نمره قبولی می دهم. امروز در کل کشور یک آرامشی حکمفرماست. این جدا از نقدهای سیاسی و یا اقتصادی به آقای روحانی است ولی نباید دستاوردهای دولت که آرامش از مهمترین آنهاست نادیده گرفته شود. آرامشی که من امروز می بینیم کم سابقه است. او تا حد زیادی شعار اعتدال را هم رعایت کرده و در چیدن نیروها اتوبوسی عمل نکرد. در این دوره انتقادها از روحانی هم انتقاد است نه عقده. مردم ممکن است عاشقش نباشند اما از او متنفر نیستند. خود دولت هم مریض و خیانتکار نیست و نشان داده سعی دارد فراجناحی عمل کند. موانعی هم بر سر راه دولت است که روحانی گاهی با کنایه یا مستقیم از آنها حرف می زند که من این حرفش را قبول دارم و این موانع واقعا هست و دولت را آزار می دهد. در یک کلام می خواهم بگویم الان انتخاب مجدد آقای روحانی برای مردم ضرری ندارد و فکر کنم انتخاب شوند.

پیش بینی انتخابات شورای شهر پنجم

از پروژه ها برگردیم به موضوع شیرین انتخابات. انتخابات آینده شورای شهر ساری را چگونه ارزیابی می کنید.

از نظر سیاسی سه جریان در ساری هستند. جریان زارعی ، جریان دامادی و فرماندار و جریان عبوری و یوسف نژاد. برخی هم مستقل هستند. طرفداران تشکیلاتی هرسه گروه معدود هستند . من معتقدم این گروه بازیها به اندازه خودش تاثیر دارد، اما اثر اصلی با مردم است که بزرگترین و مخوف ترین تشکیلات سیاسی هستند،حتی اگر سوادسیاسی هم نداشته باشند.

آنها با جامعه و اقتصاد، سیاستشان را تعریف می کنند و حقایقشان قلبی است نه کاغذی. درد مشترک است که آنها را در یک مسیر قرار می دهد و نیرویی فرای تصور به آنها می بخشد. اگر خرید و فروش رای نشود، تعصبات بر قانون غلبه نکند و خواست مردم به انحراف کشیده نشود و اگر دستگاه های ذی ربط با تخلفات برخورد قاطع و فوری کنند برنده بی شک کف جامعه است که نظرش از همینک معلوم است. آنها به کسانی رای می دهند که بخواهند به شهردار کمک کنند و روند توسعه ساری را شتاب بخشند و ضعف های موجود را برطرف کنند. این موضوع را همه جناح و ها و گروه ها می دانند.

نتیجه را چطور ارزیابی می کنید، رسانه ها به انتخابات این دوره صفات جالبی داده اند. مثلا نبرد تن به تن، یکبار برای همیشه یا حساس و شکننده. شما با کدامیک از این نسبت ها همدل هستید.

بی شک حساس است. اول اینکه 4 نفر از همین اعضای فعلی دیگر نیستند و این رقابت را به نوعی درونی هم می کند و ممکن است برای حذف هم تلاش کنند. از طرفی دیگر عبوری پرونده موفقی داشته وعده ای رقیب او هستند و عده ای دشمن او. این شورا هم در موفقیت عبوری تاثیر داشته است و همانطور که قبلا گفتم اگر همه چیز عادلانه باشد نامزدهایی که به طرح توسعه و گفتمان شهردار نزدیک تر هستند شانش بیشتری دارند.

لینک سایت عبارت:

دوستان دورم زدند/در تمام عمر کاری ام زیرک تر از عبوری ندیدم/باک روحانی در ساری پر شد