دوشنبه، 10 ارديبهشت، 1403

ما را در فضای مجازی دنبال کنید

previous arrow
next arrow
Slider

خاطره ای به یادماندنی از ائتلاف حضرت آیت اله صالحی و محمدی کیادهی در سال 1374 دوره پنجم مجلس شورای اسلامی

در سال 1374 تصمیم گرفتم خود را برای دوره پنجم مجلس شورای اسلامی کاندیدا نمائیم. تقریباً در تدارک انجام این تکلیف بودم که یک روز مرحوم حضرت آیت الله صالحی پیام داد که به صورت خصوصی با من ملاقات داشته باشد. در یک بعدازظهر روز دوشنبه درمنزل ایشان شرفیاب شدم. که آن سید بزرگوار به من گفت براساس تکلیف شرعی قصد کاندیدا شدن برای مجلس را دارند و نظرم را جویا شدند که با استقبال شدید من مواجه شد و حتی من گفتم اگر شما بیایید من کنار می کشم و برای شما فعالیت می کنم که ایشان فرمودند مشورت دوم من این است که با شما ائتلاف کنم و با هم کاندیدا شویم. چون هضم پیشنهاد دوم برایم کمی مشکل و غیرمنتظره بود با کمی سکوت و تردید به رسم ادب گفتم حاجی آقا شما مراد ما هستید و من مرید شما و من در رکاب شما خواهم بود و ... که در نهایت ایشان فرمودند من روی این موضوع مدتهاست فکر کردم و شما مخالفت نکنید و من نیز چنین کردم و کار را شروع کردیم و با هم در مهلت مقرر به فرمانداری برای ثبت نام رفتیم و ستاد مشترک خودمان را هم تشکیل دادیم و در تمامی سخنرانی ها و مراسمات با همدیگر شرکت می کردیم حضور آن بزرگواردر انتخابات و ائتلاف با من معادلات انتخاباتی را تحت شعاع خود قرار داده بود حمایت ها و مخالفت ها شروع شده بود و انتخابات آن دوره شور و حال خاصی پیدا کرده بود و همه جا از آمدن آیت الله صالحی و ائتلاف با من صحبت می شد.

نکته اختلافی و عبرت آموز:

همانطور که می دانید آیت اله صالحی داماد آقای نظری خادم الشریعه بود و حضرت آیت اله نظری در تمامی انتخابات گذشته با صدور اطلاعیه نظر خودش را به نفع کاندیدای مشخص اعلام می کرد. از آنجایی که دیگر کاندیدا در دوره های قبل نظر آیت اله نظری را به خود جلب کرده بودند. حضرت آیت اله نظری بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته بود. ادامه تأیید کاندیدای دوره قبل یا تأیید داماد و هم ائتلافی او یعنی من. مدت ها بود که همه منتظر این اعلامیه بودند و لابی گری ها بیش از پیش ادامه داشت و حتی اخباری مبنی بر عدم تأیید آیت اله نظری از حاجی آقای صالحی در سطح شهر پیچیده بود چرا که آیت اله نظری اصلاً با کاندیدا شدن آیت اله صالحی ازاول موافق نبوده است.

پس از یک دوره کشاکش و مذاکره و لابی گری بالاخره آیت الله نظری تصمیم گرفت آیت اله صالحی داماد خود را در لیست تأیید کذایی خود قرار دهد و البته هنوز اطلاعیه صادر نشده بود که یک روز آیت اله صالحی به من گفت اگر آقای نظری بخواهد مرا تأیید کند و شما را تأیید نکند من این تأییدیه را نمی پذیرم که من به ایشان گفتم چرا می خواهید این کار را بکنید، خب ایشان بالاخره به این نتیجه رسیدن که شما را تأیید کند و این تأییدیه هم موثر است و ... که ایشان با لحنی بسیار پر معنی گفت آقای محمدی هدفم صرفاً رأی آوردن و انتخاب نیست من یک تکلیفی در خودم احساس کردم و برای گرم شدن تنور انتخابات آمدم و قرار نیست که سجایای اخلاقی و مردانگی خود را به حراج بگذاریم، من با شما ائتلاف کردم و هرگز کاری که منافع هر دو در آن نباشد را قبول نمی کنم اگر عدم تأیید آقای نظری منجر به حذف من شود آن را می پذیرم و بهتر است به این که بخواهم نسبت به کسی که با هم ائتلاف کردم خیانت کنم و ... که من درمقابل این همه بزرگواری ایشان و روح بلند اخلاقی بسیار شرمنده شدم گفتم حاجی آقا هر طوری که باشه من رضایت دارم به اینکه آیت اله نظری شما را تأیید کند و مرا تأیید نکند وقتی من رضایت دارم دیگر بحث دور زدن یا امثالهم مطرح نیست. در این لحظه ایشان حرف مرا قطع کرد و گفت آقای محمدی ما مسئول هستیم که اخلاق را در جامعه ترویج کنیم و بهترین و اثرگذارترین وقت برای رعایت اخلاق اسلامی همین انتخابات است که اوج احساسات و تبلیغات در آن وجود دارد. و لحن خود را محکم و تند کرد و گفت من هرگز تأیید هیچ کسی را که شما و من دو نفری در آن نباشیم را قبول نمی کنم حتی حضرت آیت اله نظری پدر خانم من باشد و من آن قدر تحت تأثیر این کلام و حرکت ایشان قرار گرفتم که پس از سال ها و نقل مکرر آن به نظرم رسید این نکته اخلاقی و انسان و اسلامی را در آستانه سالگرد آن مرحوم و نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی بیان کنم و برای شادی روح آن مرحوم فاتحه ایی هدیه کنیم روحش شاد، راهش مستدام

لازم به ذکر است که در دوره پنجم انتخابات آقای علی اصغر یوسف نژاد و ابولقاسم روحی انتخاب شده بودند.